باید دوباره چشمامو بشورم
همین نزدیکیاست منم که دورم
پیش هیچکسی درد و دل نکردم
نشستم که بیاد سنگ صبورم
منو با یه نگاه دیوونه کرده
خدا آقای من کی برمیگرده
خدا آقای من کی برمیگرده
خدا آقای من کی برمیگرده
.....
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
مادرم فاطمه | 3 | 384 | khyas |
دهه فاطمیه | 2 | 168 | khyas |
تو گوشی محکم خدا | 2 | 209 | khyas |
غفیله،نماز منتظران | 6 | 386 | khyas |
ارتحال نبی خدا..... | 2 | 175 | khyas |
زیبا ترین بسم الله............ | 14 | 384 | madadr |
آثار استاد طاهر زاده | 4 | 232 | mahdi |
I LOVE................ | 14 | 275 | khyas |
راز شادی امام حسین(ع) در قتلگاه | 1 | 152 | khyas |
استاد فرحزاد | 5 | 171 | khyas |
واقعیت 1 | 0 | 136 | khyas |
تفکر یعنی........ | 0 | 126 | khyas |
تدبر یعنی...... | 0 | 113 | khyas |
ازبسم الله الرحمن الرحيم چه می دانیم؟ | 13 | 271 | khyas |
باید دوباره چشمامو بشورم
همین نزدیکیاست منم که دورم
پیش هیچکسی درد و دل نکردم
نشستم که بیاد سنگ صبورم
منو با یه نگاه دیوونه کرده
خدا آقای من کی برمیگرده
خدا آقای من کی برمیگرده
خدا آقای من کی برمیگرده
.....
هوالعلیم
آیا ضرورت حرکت را احساس کرده ایم؟
مسأله این نیست که گفتند و شنیدیم، نوشتند و خواندیم. باید خود به این احساس رسیده باشیم.
بنابراین آدم هایی که به ماهی چند هزار تومان حقوق و زن و بچه و برو بیایی و احیاناً یک عنوان روشنفکری و چند جلسه سخنرانی قانع هستند کتاب «حرکت» را نخوانند!
طبیعی است که اگر به این حد قانع باشیم نیازی به حرکت نداشته و راکد بمانیم.
این کتاب به ما بینشی می دهد تا مایی که وحشت عهده دار شدن یک بچه و یا ترس از ازدواج را داریم، مسئولیت یک خانواده، یک مؤسسه و یک محله و حتی بدون خستگی و ترس از ضربه خوردن، بار یک نسل را به دوش بکشیم.
لینک دانلود فایل pdf
خواهم امشب همچو عمه راز دل افشا کنم
کاف و هاء و یاء و عین و صاد را معنا کنم
کاف من کرب و بلا و کربلایم شهر شام
نیمه شب ویرانه را چون عصر عاشورا کنم
آنقدر گیسو پریشان می کنم تا عاقبت
خون پامال تو ای خون خدا احیاء کنم
گر چهل سال است اینجا سبِّ جدم می کنند
یک شبِ با ناله ام این قوم را رسوا کنم
من چو مادر، احتجاجم احتجاج گریه است
من در این ره اقتدا بر مادرم زهرا کنم
هاء من از هیئت خلقت حکایت می کند
وای بر آنکس که از او کج نگاهم را کنم
یک زنا زاده بریده گر سرت بابا حسین
یاء تفسیرم سخن از حضرت یحیی کنم
چون که دیدم نیست تفسیری به عین غیر از عطش
نذر کردم تشنه لب جانم به تو اهدا کنم
در بیان آخرین حرفم دگر لالم پدر
حال صاد خطبه ام را با عمل معنا کنم
صاد قتل صبر باشد جمله آثارش نگر
صبر کن تا معجرم آرام از سر وا کنم
صورت نیلیّ و گوش و ریشۀ مویم ببین
رخصتی ده تا سخن از ساق های پا کنم
اولین کودک که بی حائل لگد خورده منم
نیمه نیمه آه را از سینه ام بالا کنم
زجر می زد سیلی ام هر لحظه ای می خواستم
تا به یادت نام زیبای تو را نجوا کنم
بارها با قصد جانم گردنم را می گرفت
جان به کف قسمت بر این شد تا تو را پیدا کنم
زیر هر ضرب لگد گفتم: عمو عباس کو؟
گوشوارم گم شده یاری کند پیدا کنم
او سواره من پیاده هر دو پا پُر آبله
شِکوِه از خار مغیلانِ دل صحرا کنم
نیمی از ره را به گیسویی پریشان آمدم
بعد از آن از دردِ سر شب تا سحر نجوا کنم
با عرض سلام خدمت دوستان و همه افراد وعزیزانی که به این وبلاگ آمده اید .
در این وبلاگ سعی خواهیم کرد مطالبی (ثقلین) را قرار دهیم که شاید کمتر آن را دیده باشید یا شنیده اید.
با عضویت ما را در این راه حمایت وهدایت نمایید.